شهید جهانگیر (عبادالله) کارگر
شهید جهانگیر (عبادالله) کارگر
شهید جهانگیر (عبادالله) کارگر فرزند علی اکبر مهرآسا (کارگر) در تاریخ 19/2/1341 در جهرم در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد، نزد پدرش که از افراد مؤمن و متدین جهرم می باشد، قرآن و مسائل شرعی را فرا گرفت وی در دورهی دبستان در دبستان شاهپور سابق (عباد) در مراسم صبح گاه مسئول قرائت قرآن بود و سپس در مدرسه فارابی جهرم دورهی راهنمایی را گذراند و تا دوم دبیرستان در دبیرستان خواجه نصیر جهرم تحصیل نمود. دوستان دبیرستانی او در شکل گیری شخصیت و اندیشهی مذهبی و جهت گیری های فکری و سیاسی ایشان نقش مؤثری داشتند.
او که از تربیت شدگان محافل مذهبی و انقلابی بود از محضر عالم و روحانی محل خود آیت الله حاج سید ابراهیم حق شناس جهرمی (ره) و امام جمعه فقید آیت الله حاج سید حسین آیت اللهی (ره) و دیگر روحانیون ، معنویت و انسانیّت و اخلاق و دین داری را فرا گرفت. او با وجود سن کم خود حضور فعال و چشمگیری در مبارزات انقلابی جهرم داشت و حتی در این مبارزات یکبار هم زخمی شد. و در روز دهم فروردین سال 1357 که مراسم چهلم شهدای تبریز با هماهنگی آیت الله حق شناس (ره) و آیت الله آیت اللهی (ره) در مسجد جامع (جمعه) بر پا گردید و منجر به تبعید سخنران و امام جماعت مسجد جامع ، حجت الاسلام و المسلمین حاج سید محمد رضا سادات حسینی اصفهانی (ره) به رضائیه و مهاباد شد؛ این شهید حضور داشته و غیرت و حرارت انقلابی اش را به منصهی ظهور رساند و یک شب، قبل از شهادتش با دوستانش در تظاهرات و یورش، دو بانک صادرات و پارس را به ویرانه ای تبدیل می کنند و شاید همان شب هم توسط مأمورین شناسایی می گردد.
و شب بعد که مراسم شب نیمه شعبان سال 1357 بود و رژیم مانع از سخنرانی آیت الله آیت اللهی (ره) شده بود با شهامت، پرچمی که بر روی آن، تسلیت به حضرت ولی عصرـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ نوشته شده بود ، در دست و پیشاپیش تظاهر کنندگان در خیابان فردوسی (شهید رجایی کنونی) در حرکت بود و با مردم در حال دادن شعارهایی چون : ما شاه نمی خواهیم، یا مرگ یا خمینی، تا شاه کفن نشود، این وطن وطن نشود، ماپیرو قرآنیم ما شاه نمی خواهیم و... بوده است که در همین حال با اصابت گلولهی یکی از خائنین و مزدوران رژیم پهلوی به تاریخ 29/5/1357 شب نیمه شعبان در خون خود غلتید و جان پاکش را فدای انقلاب اسلامی نمودو به لقای محبوب رسید.
روز بعد به خاطر وحشتی که نیروهای شاه داشتند پیکر این شهید را در میان تدابیر شدید امنیتی و بدون حضور خانواده در گلزار شهدای فردوس جهرم دفن کردند و بیش از 30 نفر از مردم انقلابی جهرم را بازداشت نمودند.
به دلیل اعتراض به رژیم به دنبال شهادت عباد، پس از چند روز دادگاه نظامی حکم نبش قبر می دهد، نیروهای رژیم، بدون اطلاع و اجازهی خانواده، پیکرمطهر شهید را از قبر بیرون آورده و برای کالبد شکافی به شیراز فرستادند تا با پرونده سازی اعلام کنند که وی با سنگ کشته شده، نه با گلولهی نیروهای نظامی ولی نام او به زیبایی به عنوان شهید انقلاب جهرم در کنار دیگر شهدا درج شده است و نام دبستان عباد در جهرم تداعی کنندهی خاطرهی رشادت این شهید پانزده ساله است.